باز میاد بوی ماه مهر...
یوهووووووووووو من برگشتمممممممم با کلی شرمندگی...با کلی خجالت....از اینهمه بی وفایی به دفتر خاطرات خودم و عشق کوچولوم این روزها داریم کم کم به شروع سال تحصیلی جدید نزدیک میشیم(شهریور97) و دخترک خونه رو مهیای ورود به مدرسه می کنیم.خودم از خرید کوله پشتی و لوازم التحریر بیشتر ذوق می کنم! عشق من دیگه یه دختر خانوم واقعی شده.هنوز هم شیطون و پر انرژی اما خییییلیییی مهربون و احساساتی. بودنش جبران همه ی ظرفیت محبت وجودمه که ممکنه زندگی اشباعش نکنه. خدا رو هزار بار به خاطر بودنش و مهربونیاش شکر می کنم و بزرگترین آرزوم تو زندگی سلامتی و آرامش پرینازمه. تابستون دخترک با کلاس ورزش و موسیقی و هنر گذشت.امس...