یعنی اینقدر راحته؟؟؟؟
دوهفته پیش یکی از دوستانم(از همکارای قبلیم تو داروخانه)زنگ زد.معمولا هروقت مشکل پزشکی و دارویی داشته باشه زنگ می زنه.بعد سلام احوالپرسی گفت امروز صبح فهمیدم باردارم ولی شرایطشو ندارم نگه دارم.گفتم چه شرایط؟سنت کمه؟؟30 سالته...3 ساله ازدواج کردی...درآمد شوهرت خوبه....مادر و مادرشوهرت جوانن....دیگه چته؟؟(به بد کسی زنگ زده بود.یه آدم که به شدت از این کار غیر انسانی منزجر میشه)...گفت آخه ما داریم پول جمع میکنیم شاید بشه یه خونه تو کرج بخریم اجاره بدیم...گفتم خب؟این به تو چه ربطی داره؟تو مگه درآمدزایی داری؟(اینم یگم الان 200 تومن در ماه حقوقشه!)گفت آخه الان خونمون یک خوابه است دلم میخواد خونه 2 خوابه باشه بتونم تخت و کمد بخرم براش!!گفتم به جون پریناز امروز داشتم خودمو فحش میدادم که چرا قبل به دنیا اومدنش براش تخت گرفتم و عین کارگرا هر روز باید مرتب کنم و گردگیری کنم ولی تا حالا یک شب هم توش نخوابیده.....
بگذریم خیلی نصیحتش کردم.گفتم بچه روزی خودشو میاره.براش از زندگی خودمون گفتم که چطور با اومدن پریناز با اینکه پس انداز ناچیزی داشتیم همه چیز دست به دست هم داد تا خونه دار بشیم....گفتم شیطونو لعنت کن ...سنت هم کم نیست خدای نکرده بعدا پشیمون نشی....
آخر صحبت که خیال می کردم حرفهام روش اثر گذاشته گفت حالا خانم دکتر اگر احیانا خواستم این کار رو بکنم چه قرصی بگیرم؟چند تا؟؟منم طبق روال همه این سالها گفتم من هیچ اطلاعاتی ندارم.گفتم سرخود نکنی اینکارو خطر داره...گفت نه دکتر زنانم گفته اگه بیای خودم بهت قرص بدم 500 تومن میگیرم!!(خانم دکتر چه زود یادت رفت سوگندی که روز فارغ التحصیلیت خوردی که داروی سقط جنین دست بیمارت ندی...)
پریروز بهش زنگ زدم.گفتم چه خبر؟خندید.گفت تموم شد....گفت رفتم پیش دکترم بهم قرص داد...ولی کافر هم نباید اینکارو بکنه خیلی عذاب داره....گفتم چطور با دلت کنار اومدی؟؟گفت آخه واقعا شرایطش نبود.ولی الان یه کم عذاب وجدان دارم(تو دلم گفتم بخوره تو سرت اون عذاب وجدان)...و بحث رو عوض کرد...
یعنی در عجبم از این آدمیزاد های حیوان صفت...چه کسی این حق رو به شما داده اینجور انتخاب کنید؟؟؟بعضیا میگن این کار دامن آدم رو تو زندگی میگیره.یعنی دعا می کنم دامن هر کسی که اینقدر بی وجدان با این موضوع برخورد میکنه رو بگیره و خیر نبینن...
خیلی عصبانی شدم