پرینازپریناز، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

پریناز...تولد دوباره عشق

شب یلدا

1390/9/30 11:19
نویسنده : مامان پریناز
663 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازنینم

شب یلدا یعنی بلندترین شب سال یه بهونه است برای دور هم جمع شدن و گفتن و خندیدن و حافظ خوندن.

قرار بود همه خونه مامان جون جمع بشیم ولی به خاطر مشکل کوچیکی که برای من پیش اومده و باید استراحت کنم شب یلدامونو ٣ نفره میگذرونیم.

 

همه لحظه های پایانی پاییزت ، پر از خش خش آرزوهای قشنگ ..

 

یلدا مبارک

عکس های شب یلدا

 

دختر گلم

کمی از کارای جدید بگم که هر روز یه چیز جدید یاد میگیری:

-برات شعر خاله شادونه رو میخونم

سلام سلام کی ماهه کی ستاره

هی پشت هم میگی من من من من و همزمان با من که ادامه شعر رو میخونم تو بازم میگی من من من من

-آفتاب بالانس میزنی!!یعنی کم مونده کله ملق بزنی.از لای پاهات هم به ما دالی میکنی

-موقع دالی بازی میگی دااااا  ئئئئئئئ

-همچنان عاشق نانای هستی و الان که کامل می ایستی ایستاده نانای میکنی و همین باعث میشه بیفتی زمین!!

-وقتی میگم بریم تاب تاب عباسی تاب رو نشون میدی که یعنی بریم پیشش

-یه اسمهایی به دیگران میگی که هنوز واضح نیست.به دایی مهدی میگی مه  و به مامان جون میگی ماما یا مامائو

-عاشق خوردن با دست و شلخته بازی هستی.

-کار جدیدت بالا پایین رفتن از مبلها و دسته مبلهاست که خیلی هم خطرناکه.

-به شدت دوست داری به کلید و پریز دست بزنی و خونه مامان جون با جیغ و داد هم شده باید بری روی مبل و تند و تند چراغ رو روشن خاموش کنی.

-وقتی میگم پریناز هورا کن میگی هوووووو و دستاتو میبری بالا و دست میزنی

-تازگیا نمی خوای از حمام بیرون بیای و با کلی اوقات تلخی میارمت بیرون.اونقدر تو وان میشینی که تمام انگشتات چروک میشه

-کسی که از بیرون میاد سلام میده باهاش دست میدی و ما میگیم یاالله یاالله

-عاشق لباسشویی و جارو برقی هستی.وقتی جارو میکشم عین موش میفتی دنبال جارو

-دقیقا میفهمی چه کاری بده یا کدوم وسیله خطرناکه.با یه نگاه شیطنت آمیز به من نگاه میکنی و یواشی دست میزنی به اون.بعدشم میخندی!

-با خودت آواز زیاد میخونی.انگار که زیر لب داری زمزمه میکنی.آی نای نای....

-تازگیا به سمت مهر خم میشی تا سجده کنی ولی نصفه میری و انگار نمیتونی بیشتر خم بشی!

 

(این مدل خوابیدنت منو دچار کمردرد کرده.چون منم یا باید بچرخم یا به یه جای خیلی باریک راضی بشم!)

(عاشق ورق زدن کتابای با حجم زیادی)

(اینم موهای دخمل موفرفری)

(مثلا این صندلی ها برا این بود که به تلویزیون نچسبی.ولی از طریق مبل سمت چپ میری روی این صندلیا!حالا ما مبل رو هم برعکس گذاشتیم ببینیم دیگه چیکار میخوای بکنی!راستی گاهی که از چیزی تعجب میکنی یا میخوای حرفی بزنی دستاتو مثل این عکس به اطراف میگیری و مارو نگاه میکنی)

(مامانی اینجا چقدر شکل پسری!)

 

دختر نازم برای مامان دعا کن زودتر خوب بشم.قربونت برم عزیز دلم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

فاطمه مامان صبا
30 آذر 90 12:36
یلداتون مبارک.....................با آرزوی اینکه زود زود خوب شی ........پری نازو ببوس


ممنون خاله مهربون
مامان سونیا
4 دی 90 10:45
دخمل خوشگلی دارید خدا حفظش کنه بوسسسسسسسسس از طرف خاله به ما سر بزنید خوشحال میشیم
مامان سونیا
4 دی 90 10:50
با اجاز ه لینکتون کردم خانمی