ساعت شمار معکوس!!
دخترکم گلکم خوشگلکم
از ذوق و شوق تو پوست خودم نمی گنجم .خیلی خیلی کار دارم برای فردا فقط اومدم شور و شوق و اضطرابم رو اینجا برات بگم تا بدونی خیلی خیلی برام عزیزی مهربون دخترم.
بعد از ظهر خاله مرجان و زن عمو منای مهربون میان اینجا تا تدارکات تولد رو ببینیم و برای فردا کار زیادی نمونه.در ضمن یه سری کارها رو هم مامان جون و زن دایی سارای گل قراره انجام بدن و من برعکس همیشه از همه کمک خواستم تا از پس کارها بربیام.دست همگی درد نکنه.
خدای مهربون ازت می خوام همونطور که این یک سال به من توان و قدرت نگهداری از این موجود نازنین رو دادی باز هم بهم نیرو بدی که بیشتر و بیشتر بتونم بهش برسم تا تو خالق بزرگ از من راضی باشی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی