خاله مرجان دبیرستانی می شود!
دختر طلای مامان
یه روزی از روزهای قشنگ خدا مامانی صاحب یه خواهر کوچولو شد که با اینکه 14 سال از مامانی کوچکتر بود ولی مامانی آبجیشو خیلی خیلی دوس داشت و حس می کرد خیلی در برابرش مسئوله.خاله کوچولو یک سالش بود که مامان جون رفتند مکه و مامانی از مرجان کوچولو مراقبت می کرد.یادش به خیر هر شب وقتی همه می خوابیدن از دلتنگی مامان جون گریه می کردم!!
خاله جون بزرگ و بزرگتر شد و حالا دیگه برای خودش خانومی شده.امروز خاله وارد دبیرستان شد.هورااااااااا مبارکهههههههههههههه
حالا دیگه نوبت خاله مرجانه که زحمت هایی که براش کشیدم رو جبران کنه و از تو مراقبت کنه.جالبه شما و خاله 14 سال اختلاف سنی دارین!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی