وای وای وای!!
دختر نگو بلا بگو شیطون شیطونا بگو !!
مامانی بالاخره بعد از بیشتر از یک ماه که تلاش کردی 4 دست و پا بری روز 3شنبه 8 شهریور یه دفعه شروع به رفتن کردی و شدی یه هاپو کوچولوی شیطون!
وااااااااااای مامانی دیگه یه جا بند نمیشی و یه لحظه که حواسم ازت پرت میشه میبینم داری فضولی میکنی.خیلی بانمک شدی یه جورایی انگار از زندون آزاد شدی که هرجا دلت میخواد میری.از خواب که بیدار میشی بلافاصله میشینی و بعد هم د برو که رفتیم.این چند روز به خاطر تعطیلات عید فطر بابا خونه بود و کمکم می کرد.از فردا چطوری باید تو رو کنترل کنم خدا میدونه...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی