حلال زاده به داييش ميره!
ديشب پريناز خانوم آخرين سورپريزشو رو كرد و ما رو بسي به ياد دايي مهدي انداخت!
با ظرف غذاش نشسته بود جلوي تي وي .من و هادي هم تو آشپزخونه داشتيم شام مي خورديم.ديدم پريناز مات و مبهوت كارتون شده و غذاشو نمي خوره.گفتم:عزيزم داري كارتون مي بيني غذاتم بخور...برگشت گفت:مامان زهرا تو شامتو بخور به من كاري نداشته باش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی