اولین تجربه ها
دختر نمکی من...مدتها بود که دلم می خواست ببرمت محل کار بابا تا با مفهوم واقعی"بابا دندان نی نی رو به به می کنه"آشنا بشی.البته یه بار که 3 ماهه بودی و من برام کار دندانپزشکی پیش اومده بود و نمی تونستم پیش کسی بذارمت چون شیر می خوردی با زن عمو منا رفتیم مطب و زن عمو شما رو مشغول کرد تا کار من تموم بشه.ولی خب اون رو که یادت نیست.5 شنبه یه مرحله از کار دندونم بود و باید می رفتم مطب.بابا هادی گفت بذارمت خونه مامان مهین ولی چون کارم خیلی کوتاه بود با خودم گفتم می برمت مطب.خلاصه نزدیکای ظهر رفتیم.اول که وارد شدیم یه کم فضا برات عجیب بود و قیافه ات رفت تو هم.منم یه آبمیوه برات باز کردم تا بدونی که میشه تو مطب چیزی خورد!!!بعد هم که من نشستم رو یونیت دیگه ول کن نبودی که"منم بشینم"خلاصه چند بار من نشستم و تو نشستی تا بابا تونست کارم رو انجام بده!الهی که هیچ وقت مرواریدای سفیدت لک به خودشون نبینن...
همون شب خونه پسر عمه های گرام!شام دعوت بودیم.ابتکار جالبی بود که جوان های فامیل رو دور هم جمع کرده بودن.منم ترجیح دادم نبرمت.هم به خاطر خودت که به خاطر شلوغ پلوغی و کوچیکی جا خسته می شدی هم به خاطر خودم که راحت خوش بگذرونم!!خلاصه عصری بردیمت خونه مامانی و خاله مرجان رو برداشتیم و رفتیم مهمونی.خیلی خوش گذشت و بعد از مدتها با فامیلها تجدید دیدار کردیم.عجب میز شامی هم چیده بودن این دو تا پسر جوون!فقط جای عمه خانوم خیلی خیلی خالی بود...
شب دیگه نیومدیم دنبالت و برای اولین بار جدا از هم شب رو گذروندیم(به تاریخ 26 بهمن 91)چون جمعه صبح قرار بود کارگر بیاد برای نظافت خونه.ولی خب راستشو بگم شب بدجووووور دلم برات تنگ شده بود و اگه چند قطره اشک نمی ریختم بغضم خفه ام می کرد...فرا صبحش من و بابا و اون آقای خدماتی حسابی مشغول به کار شدیم.تااااا 8 شب بکوب کار کردیم.البته آقا ساعت 5 رفت و من و بابا خونه ویرانه رو جمع و جور کردیم تا وقتی میای خونه از آب گل آلود ماهی نگیری!!!دیگه دل تو دلم نبود برای دیدنت ولی حییییییف از این همه احساسات من!!چون وقتی دیدمت زیاد ابراز احساسات نکردیمنو باش که میخوام 12 روز عمره رو هی دلتنگت بشم.میدونم وقتی برگردم تحویلم نخواهی گرفت
خیلی بلا شدی.میری گل سری چیزی پیدا می کنی و میای میذاری رو سر من و میگی:مامان خوشگل شدی!!یا وقتی لباساتو می پوشی بری بیرون میگی:مامان ببین خوشگل شدم!!
اینم پری روستایی در حال حرکات موزون!!
امروز از یه خرابکاریت باخبر شدم که کلی هم خندیدم!قضیه از این قرار بود که امروز ظهر که هنوز ما نرسیده بودیم خونه، بابابزرگ که کارمون داشته هی زنگ می زده خونه بعد از چند تا بوق صدای شما میومده که در حال بازی و شعر خوندن و ...بودی.هرچی اونا از اون طرف داد میزنن پریییییناز دخترم کجایی؟مامان کو؟؟؟جوابی نمی گیرن و بعد از دو سه بار، زنگ می زنن به موبایل بابا و می بینن ما اصلا خونه نیستیم!!ظاهرا یه بار که داشتی با گوشی ور می رفتی دستت به دکمه ضبط متن پیغام گیر گوشی خورده بوده و بعد رفتی سراغ کارات!خیلی بانمک حرف میزنی و شعر میخونی.تازه یه جاشم بنده در حال آواز بودم و شعر همیشگی مو میخوندم:گل پری جون گل پری ،از پریای آسمون بهتری!!خدا بهم رحم کرده که در حال داد زدن نبودم وگرنه دودمانم بر باد می رفت!!
اینجا هم کمک به مامان برای تزیین حلوا....واااای یه وقت نخوریااااااااااااجوجو می خورتت!!یه وقت طرف خوراکیهای پر انرژی نریاااااا
چند وقته بدجوری روی اعصاب من راه میری با نخوردنات....از هر میان وعده ای بیزار شدی و منم بدجووووووووور حرص می خورم.راستش امروز بعد نماز دلم گرفته بود و کلی گریه کردم از اینکه اینقدر اعصابم ضعیفه که به خاطر نخوردنات عصبانی میشم.خدایا خودت کمکم کن قوی تر باشمبا اینکه حس میکنم کمی شبیه خودمی ولی خب چیکار کنم نمی تونم ببینم گرسنگی بکشی.مثلا الان کلی خوراکی مقوی و خوشمزه آوردم هیچ کدومو نخواستی غیر از لواشک!عین خودم که گاهی تو گرسنگی هم یه پاتیل آلبالو خشک یا آلوچه می خورم.یا کیک که حتی اگر خودمم درست کنم علاقه زیادی به خوردنش ندارم...
یه مدت هم هست که برگشتی به دوران یک سالگی.هر چی دم دستته میریزی زمین از آب و آبمیوه بگیر تا ماست و چیزای دیگه.هر چی بی خیالی طی میکنم انگار جواب نمیده.اون روزیا گفتم هرکس چیزی رو بریزه زمین آقا گرگه میاد می خورتش!!!همچین زود یاد گرفتی هی میری میای میگی اگه آبو بریزم آقا گرگه میاد منو می خوره!!یه وقتایی که چیزی رو بریزی منم میرم زنگ می زنم به آقا گرگه.تا اون برسه هی میگی نه آقا گرگه منو نخوره!!!ببین به کجا رسیدم که از این کارای چیپ می کنم!!
کلا امروز خیلی عصبی ام.اینجور وقتا برای دردودل به بابا اس ام اس میدم.بابا هم مریض نداشت زنگ زد و یه کم براش حرصامو خالی کردم و اندر مضرات بچه دار شدن گفتم.بعد شما اومدی گوشی رو گرفتی میگی:بابا مامانو اذیت کردم.ماست هم نخوردم!سرکاری؟زود بیا.قط(قطع)کن!!