پرینازپریناز، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

پریناز...تولد دوباره عشق

عززیززم!!

1391/11/28 9:58
نویسنده : مامان پریناز
520 بازدید
اشتراک گذاری

--مامانی عزیزم دوستت دارم!

--از دستش ناراحت میشم و ادای گریه درمیارم....میاد بغلم می کنه میگه:عزیزم ئه هه(گریه)نکن!!

--لگو ها رو روی هم می چینه و میاد میگه:ببین چی ددست(dodost درست)کردم؟میگم:ساختمونه.میگه:نه این برجه!!(من تا حالا کلمه برج رو به کار نبردم)

--عصر از خواب بیدار میشه.اتاق تاریکه.میاد بیرون می بینه من نشستم.میگه:اتاق شبه!میگم:اینجا چیه؟میگه رو شنه...میگم اتاق چیه؟میگه:خاموشه!

--سی دی رو از دستگاه درمیارم تا یه سی دی دیگه بذارم.میگه:مامان این سی دی خباب(خراب)شده؟

--چشمهاش در اثر سرماخوردگیش به شدت عفونت کرده بود.تا می خواستم قطره بریزم کولی بازی در می آورد.آآآآآی آآآآِی ئطه(قطره)نمیخوااااااام آآآآآِی درد آآآآآی چشام درد!!عفونت چشمهاش پدری ازم درآورد... الهی که هیچ کس همچین مشکلی رو تجربه نکنه...

--میره آب بازی می کنه میاد.سر تا پاش خیس میشه.میاد میگه:آّب بازه...شبارم(شلوارم)خیشه!!مامان بیا عبض(عوض) کن...مامان دستم سرده...آسینمو بده پایین....مامان به به شدم؟؟

--پریناز سیب بیارم؟نهههههههه لیموووو لیموووووو....میارم و آبشو میدم....مامان اخیشو درآبردی؟(در آوردی؟)

--میگم:پریناز میام می خورمتاااااااا....میگه:نهههههههه ترسیدم!!

 


 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

علی
28 بهمن 91 10:23
سلام مام پریناز بچه تون خیلی نازه


ممنون!
مریم مامان آریا
28 بهمن 91 12:12
ای جان قربون شیرین زبونیش
زهرا چه خبر از پروژه هایی که گرفته بودی ؟
پنج ماه تموم شد مهلتش ؟
چه خبر ؟ عید کجا می ری ؟ دلم برات تنگ شده بود


منم دلم برات تنگیده مریمی جونم
مریم کسی که باهاش قرارداد بستم برای پروزه تو زرد از آب دراومد....هنوز هیچ پولی نگرفتم منم پروژه رو ول کردم...خیلی درگیرم باهاش خدا ازش نگذره

مریم عید میرم مکه دیگه!


سمیرا،مامان آریامهر
28 بهمن 91 22:07
سلام عزیزم آریامهری توی مسابقه ی زیباترین کودک نی نی وبلاگ شرکت کرده و برای برنده شدن به رایتون نیاز داریم http://shahrekhatere.niniweblog.com/post10.php اینم آدرسشه ممنون میشم اگه لطف کنید و به کد 509 آریامهر عبداله زاده رای بدین
الی مامان
29 بهمن 91 9:26
لحظه هاتون شاد
شادیتون همیشگی



ممنونم
مریم مامان آریا
29 بهمن 91 14:37
جدی به سلامتی
واای چه بد عجب آدمایی پیدا می شن ها


عاطفه
30 بهمن 91 11:17
خاک وچوک
میخوای بچه تو بخوری؟

چطو.ری خوشگل خانوم؟ خوبی؟مرسی که این همه لطف داشتی و به یادم بودی و منو ببخش که دیر اومدم پیشت
راستی مردم حاج خانم میشن به زودی
مدیونی اگه با من خداحافظی نکنی
واست سفارش دارم

چه عجببببببببب یعنی مام داخل آدم حساب شدیم؟؟؟
به موقعش میام سفارشات میگیرم خواهر جان
فاطمه مامان صبا
4 اسفند 91 20:11
چقد خوشگل حرف میزنه دلم ضف رف.......چقدم که ماشالا خراب کار تشریف دارن خانوم خانوما


یه خرابکار میگم صد تا خرابکار بشنو!!