پرینازپریناز، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

پریناز...تولد دوباره عشق

شیر و خرس و پلنگ!

1391/11/3 23:03
نویسنده : مامان پریناز
390 بازدید
اشتراک گذاری

دخمل ناس ناسی مامان!

نمی دونم چه حکمتی تو کار این بچه هاست که دقیقا می زنن به هدف و روی نقطه ضعف های پدر مادر دست میذارن و به قولی روی اعصابشون پیاده روی می کنن!از وقتی خیلی کوچولو بودی همش امر و فرمایشات بابا مبنی بر اینکه به دندوناش برس به راه بود  و تا یک سالگی خودم به دندونات می رسیدم.ولی بعد اون دیگه دیدم حریفت نمیشم و خیلی ادا درمیاری سپردم به بابا.یه مدت خیلی خوب پیش می رفتین و بابا با حقه های آب بازی و اینا تند تند برات مسواک می زد.خودت خیلی دوست داشتی مسواک دستت بگیری ولی وقتی دست خودت باشه نمی تونی در جهات مختلف مسواک کنی و عملا فقط ایجاد تف(ببخشید)می کنی!خلاصه یه چند وقتی بدجور بابا رو عصبانی کردی و خودم به ناچار مسئولیت قبول کردم.حالا شیوه جدید که خیلی مورد علاقه ات هست اینه که بدو بدو میای حمام و میشینی روی توالت فرنگی(البته با در بسته!)بعد مامان مسواکو برمیداره.شما دستور می فرمایید:خیسش کن.منم می خیسونمش!بعد یه هییییییییییی از ته دلم میگم و بعد میگم واااااااااااااای پریناز ببین یه خرس سیاه نشسته رو دندونت!برو خرس سیاه زشت برو از دهن دخترم بیرون...شیطانبعد تند و تند اون محل رو مسواک می زنم...بعد پشت سر هم اسم حیوونایی که بلدی رو میگی تا من از دهنت بیرونشون کنم!!خلاصه شبا یه باغ وحش از دهنت درمیارم!!!نیشخند امیدوارم فعلا با این روش بتونم پیش برم...اینقدر این سی دی پاکیزگی دندان رو تو ماشین گوش کردیم چند روز پیش دیدم بابایی زیر لب داره یه چیزایی می خونه.فکر کردم آواز می خونه.گفتم حالا چی میشه بلند بخونی بخیلی؟؟گفت:من میکروبم تو دندون....(یکی از شعرهای سی دی!!)قهقهه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

آبجی
4 بهمن 91 9:19
الهیییییییییییییی
دنیایی دارن این دختر طلاها ها و مامانا و بابا ها فقط عشقشونو بخورنن ای جان
من میکروبم تو دندون ...
شما دکتر داروساز و همسرتون دندانپزشک هستن؟؟؟؟
به به .....
دختری می خواد چی بشه تو این خاندان همه دکتر



بله من داروساز باباش دندانپزشک
عموی بزرگ داروساز زن عمو دندانپزشک
عموی کوچیکتر داروساز زن عمو داروساز
ههههههههههه دیگه داره حالمون از این یکنواختی به هم میخوره!!شاید بذارم پریناز بره شیرینی پزی یاد بگیره!!
بهناز
4 بهمن 91 10:51
وای خیلی با مزه بود...
خودمون زهرا جون خیلی با هوشی که همچنین روشی رو ابداع کردی


پس چی به هوش من شک داشتی؟؟!!!
بهناز
4 بهمن 91 10:59
یکی از عزیزترین عزیزان من دندانپزشکه که وقتی کوچولو بودم همه عشقم این بود که ایشون دندون منو مسواک کنن.
الان که دارم این کامنت رو میذارم چشمهام خیسه خیسه...
خیلی دوسش دارم امیدوارم همسر شما و عزیز دل من و همه دندانپزشکان متعهد همیشه سالم و سلامت باشن.


الهیییییی چه بااحساس...داییت یا عموت یا بابات؟؟؟
شيما
5 بهمن 91 8:58
سلام عزيزم
خيلي ممنون كه به وبلاگ من سر زدي. برعكس وبلاگ تو كه پر از شيرين كاريهاي بچه گونه است، وبلاگ من پر از غصه و حرفاي ناراحت كننده است و اين دل لامصببببب من با هيچ توجيهي آروم نميگيره! بگذريم
خدا پريناز رو بهتون ببخشه.



این حرفو نزن ....به حکمت خدا شک نکن
تمنا
5 بهمن 91 22:38
ماشاالله به شما مامان خلاق و با حوصله
دوست دارم اگه مامان شدم مثل شما باشم
کاراتو خیلی دوست می دارم ..


ممنون عزیزم لطف داری
سارااااا
7 بهمن 91 10:40
لطفا زودتر عكساي ديشبو نشون ملت بديد ببينن اين دختر چقدر بانمك و نازه.....



چششششم...تازشم زنداییشون هم خیلی بانمک و نازن!!