دخترم روزت مبارک...

دختر نازنینم....فرشته مهربونم....

می خوام از قدیم ندیما برات بگم...از روزگاری که هنوز دلم نی نی نمی خواست ولی با دیدن هر دخترکی ضعف می کردم....از روزگاری که دلم نی نی خواست و تو آرزوهام یه دختر بور موفرفری تصور می کردم که همش صداش می زدم پری مامان  نازناز مامان...از روزگاری که خدا یه موجود کوچولو بهم هدیه داد و دیگه فکرشو نمی کردم که دختر باشه یا پسر....از شب قبل سونوگرافی که با بابایی شرط بستیم  من گفتم پسره و بابایی دختر ولی ته دلم یه دختر کوچولو مامان صدام می زد....از روزی که رفتم سونوگرافی و دکتر بعد از کلی کلنجار گفت:جنسیت:دختر!!و اشکهای من که همین جور بی اختیار سرازیر شد....

                          شکرت خدا نعمت رو در حقم تمام کردی

و می خوام از حالا برات بگم....از روزهایی که من یه دختر مهربون دارم....از روزهایی که با عشق موهای بور فرفری دخترمو شونه می زنم .....از روزهایی که از عمق وجودم صدات می زنم:پری مامان   نازناز مامان....از روزهایی که تو بوسه مهر بر گونه هام می ذاری و میگی مامان منه!....از روزهایی که دوباره عاشق شدم.....عاشق یه وجود مقدس یه فرشته پاک....

                                دخترم روزت مبارک