یا امام رضا عجب طلبیدی!
مشهدی پریناز گلم!!
هفته پیش سه شنبه قرار بود ٣ نفری بریم جنوب که من به کارخونه سربزنم.و چون یه شب باید می موندیم بابایی ٢ روز مطب رو تعطیل کرد و ٣ تایی رفتیم سفر.از اونجایی که هوای اونجا خیلی گردو خاک بود پرواز کنسل شد. تو گیرو دار کنسلی پرواز به ذهنم رسید که بریم لیست انتظار مشهد اسم بنویسیم که دیدیم نماینده های هواپیماییهای مختلف اعلام میکنن که جا برای پرواز مشهد دارن.نمیدونی با چه عجله ای تونستیم بلیط بگیریم و بابایی از یه طرف و من از یه طرف بلیط رفت و برگشت رو قطعی کردیم و بدو بدو با چمدون رفتیم روی پله هواپیما!!خودمونم باورمون نمی شد داریم میریم مشهد.این یعنی یه طلبیدن واقعی!٣ شب مشهد بودیم.خیلی خوش گذشت مخصوصا به شما که تا تونستی تو حرم بازی می کردی. و انرژی عجیبی از من و بابایی می گرفتی!!بدغذاییت تو سفر تبدیل به بی غذایی شده بود و من تصمیم گرفته بودم زیاد حرص نخورم.بالاخره این نیز بگذرد!
دخترم از خدا سلامتی همیشگی تو رو خواستم و صبر زیاد برای نگهداری و تربیت تو همراه با آرامش.
هدیه ١٨ ماهگی شما زیارت امام رضا بود.زیارتت قبول گلکم...
امروز رفتیم واکسن زدی.الان خوابیدی ولی فکر کنم پات داره درد میگیره چون تو خواب ناله می کنی.الهی قربونت برم که اینها فقط برای سلامتی توست.