اسباب کشی
دختر خوشگل مامان سلام عسلم
بالاخره بعد از ١ ماه کار بازسازی خونه تموم شد و دو شنبه ١٩ اردیبهشت به خونه جدیدمون اسباب کشی کردیم.یک ماه سختی رو گذروندیم.بابایی که همزمان با کار مجبور بود با همه جور کارگر و بنا و نقاش و ... سر و کله بزنه منم که مشغول جمع کردن وسایل بودم و تو که همش انتظار بازی داشتی.دیگه خیلی کلافه بودیم و خدا خدا میکردیم کارها به خوبی پیش بره و تموم بشه.روزهای آخر مامان جون و مامان بزرگ میومدن کمکم و من فقط میخواستم تو رو نگه دارن و باهات بازی کنن
خدا رو شکر خونه خوشگلی شد ...
چه اتاق خوشگلی داری عزیزم.دیوارهاشو یاسی کردیم.خودت هم خیلی دوست داری و کلی ذوق میکنی
راستییییییییییی مامان جونم دندون در آوردی.٥ شنبه(٢٢/٢/٩٠) متوجه شدم جوونه دندونت زده بیرون .الهی قربون دندون کوچولوت برم.یه کم جا بیفتم برات جشن میگیرم.آخه سه شنبه ٦ ماهه میشی دختر نازم و کلی بهانه برای جشن داریم.دیروز سالگرد عقد من و بابایی بود .فقط خودمون به هم تبریک گفتیم و هیشکی یادش نبود!!!فقط خاله بهجت حواسش جمع بود.
انشالا خدا به همه امکان خرید خونه بده...الهی آمین