پرینازپریناز، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

پریناز...تولد دوباره عشق

این روزها...

1392/2/19 10:34
نویسنده : مامان پریناز
411 بازدید
اشتراک گذاری

19 ارديبهشت 92


  دختر جينگيلي مامان

اين روزها خيلي خيلي بانمك و شيرين حرف مي زني.ديگه حرفي نيست كه بلد نباشي و مطلبي نيست كه درك نكني.ما هم خيلي مواظب حرفهامون هستيم كه يه وقت نامربوط نباشه و تو ضبط صوت شما ثبت نشه!!در برابر چراهاي ناتموم شما كه همراه با تلاش شبانه روزي ما براي دادن جواب درسته گاهي حرفهايي مي زني كه از خنده روده بر مي كني ما رو.چند روز پيش بابا حميد ازت پرسيد :پريناز چرا رفتي بغل بابات؟شما هم كااااملا ريلكس برگشتي گفتي:چرا نداره!!دلقکهر روز كلمات جديد و عجيب غريبي رو مي كني و ما رو در تعجب ميذاري كه از كجا اين حرفها رو ياد گرفتي!خلاصه كه دقيقا شدي يه طوطي حرفه اي!از ابراز احساسات و عواطفت هم كه هرچي بگم كم گفتم.گاهي شرمنده ات ميشم بس كه بهم محبت مي كني.اصلا طاقت عصباني شدن منو ندراي.ديروز خيلي بهم پياه كرده بودي و چيزي مي خواستي كه نمي تونستم انجام بدم.يه ذره صدام رفت بالا.سريع بغلم كردي و پشت سر هم مي گفتي:تو عسل مني...تو عشق مني...الهي من فداي تو بشممممممماچماچ

اين روزها همچنان با غذانخوردنت درگيرم.گاهي واقعا عصبي ميشم كه مي بينم چيز مفيدي نمي خوري ولي خب دارم برنامه ريزي هاي جديدتري مي كنم بلكه بتونم سيستمت رو تغيير بدم.الان با مربي مهد صحبت مي كردم.خيلي خيلي ازت راضي بود.مي گفت غذايي نيست نخوره و كلي ازت تعريف كرد.مي گفت خيلي ازش راضيم و اهل زدن و دعوا هم نيست و خيلي سازش كاره.با تعجب مي پرسيدم :ماكاروني مي خوره؟گفت اوووو بيا ببين چه جور مي خوره.گفت يه روز قايمكي ساعت نهار بيا غذاخوردنشو ببين.گفت بچه ها مي دونن پدر مادر به چي حساسن مي خوان شيطنت كنن.

غير از غذا خوردنت كه دغدغه هميشگي منه،اين روزها خيلي به فكر از پوشك گرفتنت هستم.البته فقط در حد فكره و صبح تا شب مقاله و  كتاب خوندن و ياد گرفتن روشهاي صحيح از پوشك گيرون!و اقدامي تا حالا نكردم.خودت كه كاملا آماده اي و كافيه مامان تنبلت يه كم به خودش بجنبه.الان خاله پروانه هم گفت خيلي امادگي داري و اگه من يكي دو روز تلاشم رو شروع كنم بقيه كار رو خودش انجام ميده.اميدوارم اين مرحله هم مثل ساير مراحل رشدي راحت و بي دردسر بگذره...

خيلي دوستت  دارم عزيزم... 

پی نوشت:سفر به بهشت زمینی عکس دار شد!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

ساراا
21 اردیبهشت 92 13:58
كمك خواستين در خدمتيم
مثلا بيارش خونه ما از پوشك بگيرش


اوکییییییییی میفرستم 2-3 روز بعد تحویل میگیرم...ولی یه جور بگیر که عمری باشه ها نیاد خونه رو آبیاری کنه....ضمانت کتبی باید بدی!
بهناز
21 اردیبهشت 92 18:54
منم هستم...


خوش باشی عزیز
عاطفه
21 اردیبهشت 92 22:48
ای جونم بالاخره شروع کردی/
من مطمئنم این دختره زبر وزرنگ زودی یاد میگیره
عروسش کنی ایشالا
و نمیری که یک عکس نمیذاری ازش


ووووووووی ترسیدم چرا تهدید به مرگ می کنی؟
هدیه
22 اردیبهشت 92 0:35
سلام
بنابر تعریفاتی که مامان جونش از هوشش کرده پریناز جونم حتما که این مرحله را بدون هیچ مشکلی سپری میکنه
ماهم یه نوه دخمل داریم حدود 2سال و یکماهه به از دخمل شما نباشه اونم باهوشه
مامانش اواخر اسفند طی چند روز از پوشک گرفتش
راستش مامان وسواسی داره کفه خونشونم پارکت بود بخاط اینکه نجس نشه کل خونه را فرش و موکت کرد بعدشم دختری را آزاد گذاشت ولی هر چند لحطه یه بار بهش میگفت بریم دستشویی یا مثلا به عروسکاش میگفت جیش کجا ؟ دستشویی
طوریکه میدیدیم عروسک به بغل میره دستشویی......
میگیم سارینا کجا میگه نی نی جیش داره
خلاصه برا عید هم کل فرشها را داد فرش شویی بقول خودش دو کارو یکبار کرد
شما هم یه جند روز باید براش وقت بزارید دیگه .........

من کی از هوشش تعریف کردم ننه!!!هوش موش نیاز ندارم اخلاقش درست درمون باشه واسم بسه!!
دعا کن زودی یاد بگیره
فاطمه مامان صبا
22 اردیبهشت 92 1:09
وای گفتی پوشک کردی کبابم
ما که هنو درگیریم ولی بنظزم واسه پریناز موقع خوبیه حالا خودشم آمادگیشو داره که چه بهتر
ببین ازین شورت های آموزشی بخر اصلا پس نمیده فقط هم اوایل پاش کن که اگه یه وقت یادش رف جایی نجس نشه
موتظب باش بهن نندازن
من یه مورد پیدا کردم6500 دوتا خریدم
ولی تا 80000 تومن هم قیمت دارم که هس تو بازار
گود لاک هانی


6500 از کجا خریدی؟؟؟من 7-8 ماه پیش یه دونه ترکشو خریدم 9 تومن لابد الان 20 تومنه!!ولی یه بار پاش کردم پس داد ولی آبیاری نشد فقط!!
آبجی
22 اردیبهشت 92 10:49
ای دادددددد ما این همه زیر ناودون طلا دعایه پوشک برون کردیم هنوز نبروندییییییییییی؟؟؟؟

ای ای ای

ای جانم چرا نداره در این جور مواقع می تونی زبونش و گاز بگیری که دیگه خوشمزگی نکنه ...
ای جان
یعنی می شه ؟؟؟
یعنی منم که با نینیم دعوام کنم نی نی منم اینقد عاطفی و با محبت می شه که بیاد بغلم کنه بگه عسل من عشق من ؟؟؟
خدا حفظششششششششش کنه هوارتا بوسسسسسسسسسس


هنوز که اقدام نکردم ببینی دعات گرفته یا نه...
ایشالا یه نی نی گولوی تیتیش مامانی ناز مهلبووووووووون
آبجی
22 اردیبهشت 92 10:51
کو نظر من
ای چرا قورتش دادی ؟؟؟؟؟؟

فدایه قشنگیاش دوباره می نویسم اشکالی ندارهههههههههههههه

جان حان من با اون زبونه خوشمزش گازش بگیر که دیگه نگه چرا نداره

ای وای این همه من زیر ناودون طلا دعایه پوشک برون خوندم هنوز نبروندی ؟؟؟
ای دادددددددددد


یعنی می شه نی نی منم اینقد با محبت و عاطفی باشه که در مقابل دعواهای من من و بغل کنه و بگه عشق من عسل من

نظرت سرجاشه نرسیدم تایید کنم....شرمنده....لطف کردی
مریم مامان آریا
22 اردیبهشت 92 13:20
وااااااااااااای ماشاء اله چه شیرین زبووووووووووون ای جانم
مامان جانان و آوا
22 اردیبهشت 92 14:02
ايشاللا از اين پروژه هم سربلند بيرون مياد پريناز ناز نازي!!!!

راستي شمارت كه تغيير نكرده زهرا جان؟ فك كنم شماره منم داري من اس دادم بهت...


شیرین جون جانانو کامل گرفتی؟؟؟
بله اس ام اس شما رسید ولی شمال بودم گوشیمم شارژنداشت شارژم تموم شد شارژرم نبرده بودم!!!(واج آوایی شارژ)
خیلییییییییی ازت ممنونم.....
منتظرم به زودی ببینمت
بهنازمامان رادین
22 اردیبهشت 92 15:09
سلام عزیزم.بهت اونروز گفتم بازم می گم وقتی خودش علاقه نشون می ده حتما اینکارو بکن.من تقریبا دارم نتیجه می گیرم از پوشک گرفتن.تنبلی نکن خانوممممممممم


چششششششششششششششم
آفرین رادین بلا
مامان جانان و آوا
23 اردیبهشت 92 11:06
زهرا جون از پوشك گرفتن جانان برام يه معماي بزرگ بود ولي باورت نمي شه خيلي خوب همكاري كرد و يه هفته اي همه چي تموم شد... البته فقط و فقط 2 بار روز و 2 بار شب اون اتفاق بد افتاد و چون شورت آموزشي داشت آبياري نشد فقط كمي نم پس داد... الان خدا رو شكر خوب كنترل مي كنه.... حالا مي بينيم همديگه رو ...حسابي برات تعريف مي كنم


خدا رو شكرررررر