8 سال گذشت...
23 ارديبهشت 92
چقدر زمان زود می گذره....یادش به خیر...8 سال پیش همچین ساعتی به درخواست همسر عزیزم "بله" گفتم و پیمان مهر ابدی باهاش بستم...چه روزهایی باهم گذروندیم....پر از خاطره...پر از هیجان...پر از لحظه های ناب....و چقدر خوشحالم که همسفر زندگیم آرامشی به قلبم میده که هر زمان دلم می رنجه از چیزی یا از کسی یا خسته میشم از سختی روزگار خیالم راحته که یه پناهگاه امن و آرامش دارم...خدایا به حق پیمان نورانیمون لحظه لحظه زندگیمون رو در پناه لطف و عطوفتت ،سرشار از شادی و نور بفرما... به یاد اولین شام بعد از پیوندمون که سر سفره عقد خوردیم ، امشب هم یه شام دونفره با هم میریم بیرون تا یادمون بیاد که:تا شقایق هست زندگی باید کرد...