قربون حرف زدنت برم من
دختر نانازی من این روزا خیلی بلبل زبون تر شدی و بهتر صحبت می کنی.
-خودت عصرا 3 ساعت می خوابی بعد من که تازه تازه میخواد خوابم ببره میای بالای سرم:مامان پاشو خواب بسه!!
-هر فعلی که نمیتونی بگی به جاش میگی :هه یا هم مثلا بابا الله هم(نماز میخونه).نی نی لالا هه(کرده)....من دستم درد هه ...بیخود نیست که میخوان مدرک دکترای ترجمه بهم بدن!!!
-شبها عادت بدی پیدا کردی باید چند دقیقه رو پامون بذاریم ولی با اینکار نمی خوابی.تازه بعدش بلند میشی کلی راه میری و شیطنت می کنی بعد میگیری می خوابی.هر وقت بیای سراغ من که تقاضای رو پا گذاشتن بکنی خودمو میزنم به خواب یا میگم من پام درد می کنه.اون شبی برگشتی به بابات میگی:مامان خوابه پاش درد!!بابا پا پا ...کلا عادت کردی تنبلیت بیاد کاری رو انجام بدی هی میگی :من پام درد هه یا دست من درد هه!!
-میریم خونه بابابزرگ.به سبک مامان مهین، بابابزرگ رو با فامیلیش صدا می کنی:مامانی آگا بابایی کوش؟؟؟آگا بابایی کوشی؟؟؟
-یه وقتایی که حوصله نداری میخوام بغلت کنم با عصبانیت میگی:نکن نکن نکن برو برو
-هنوز اسمتو نمیتونی بگی ولی فامیلیتو کامل بلدی.میگم پریناز شما میگی:آگابابایی!!
-میای میگی :مامان هام میخوام....میگم:بفرما عزیزم....با خونسردی کامل میگی:میسی!!(مرسی)
-به قول باباحمید حس مالکیتت به شدت قویه!!این ماشینه منه...بابای منه...نی نی مال منه...حتی اونروز ما سوار ماشین بودیم یکی از همسایه ها می خواست وارد خونه بشه.عصبانی شده بودی میگفتی:ئه این مال منه(یعنی خونه ماست!!)
-عصبانیم که می کنی فقط بهت اخم میکنم یا تو خودم میرم...سریع میای دست میکشی به سرم میگی:ناس ناس ناس...اگرم باهات آشتی نکنم میری سراغ بابایی هی پشت هم میگی:مامان چیه؟مامان چی شده؟؟
-این بعد از ظهرهای طولانی اجازه هیچ کاری غیر از بازی کردن باهات بهم نمیدی حتی آشپزی.هر بازی رو هم دوست نداری.یه کم کتاب میخونیم بعد اگه کتاب رو دوست نداشته باشی پرتش می کنی یکی دیگه میاری میگی این این...فکر کنم روزی 10 تا کتاب میخونم برات...ولی جالبه که هنوز نفهمیدم چرا از بعضی کتابها بیشتر خوشت میاد از بعضیا نه.میرم مشابه اونایی که دوست داری میخرم میبینم پرتشون میکنی!!
-یه سری کلمات رو با لهجه ترکی میگی!!!بالاخره یه رگت ترکه دیگه!مثلا:چچ(کیک)-آگا(آقا)_جوشت(گوشت)-جوش(گوش)
-بازم چند وقته سر غذاخوردن برنامه داریم.منم هرجا اعصابم نکشه واگذار میکنم به بابایی!آخه بچه وقتی میلت می کشه بخور دیگه خوشت میاد منو دق بدییییییییی؟؟؟
-به نقاشی خیلی علاقه داری و برام جالبه خطوط منحنی خیلی زیاد می کشی.مثلا بعضی بچه ها همش خط خطی میکنن ولی شما یه چیزایی مثل امضا کردن تند تند میکشی.بعد هم دونه دونه می پرسی این چیه؟میگم ماهیه...این چیه؟موزه!!....
یه ضرب المثل ترکی هست که مامان جون هر وقت میبینه من خیلی خسته ام اینو میگه که فکر نکنم فقط بچه داری برای من سخته.میگه مامان بزرگ قدیما همش می گفت:داش داشیه سن ....اوشاخ ساخلامیه سن!!!(حالا اونایی که ترکی نمیدونن تو کف بمونن!!!)
از همه بینندگان و شنوندگان و خوانندگان و حضار و مدعوین و ...تقاضامند طلب صبر ایوب از پروردگار متعال برای خودم هستم.دریغ نفرمایید!