پرینازپریناز، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

پریناز...تولد دوباره عشق

تولد نامه

1391/8/30 10:30
نویسنده : مامان پریناز
1,676 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازم بذار از اولش تعریف کنم...چهارشنبه ظهر قبل از اینکه بابایی بره سرکار کمی خونه رو تزیین کردیم.

 

 

  بعد که بابایی رفت تنها بودم و چون صبح بابا زحمت انجام کارای منزل رو کشیده بود  من دست به کار تهیه و تدارک خوراکیجات شدم.خیلی وقت بود فکر منوی غذا بودم و دوست داشتم غذاهای فانتزی درست کنم.خلاصه شروع به کار کردم و تا وقتی که شب بابا و شما برگشتین همینجووور داشتم کار می کردم.

5شنبه صبح برعکس همیشه که تا 9/5 می خوابی 8 صبح بیدار شدی و منم سپردمت به بابایی تا قبل رفتنش یه سری کارهامو انجام بدم.چون ایثار کرده بودم و به بابا گفته بودم بره مطب و بیمارهاشو کنسل نکنه ولی میدونستم تا وقتی برگرده اجازه انجام هیچ کاری رو به من نخواهی داد!!همینجور هم شد و تا ساعت 1 که بابا اومد من دست به سیاه سفید نزدم و دربست در خدمتت بودم و هی بازی بازی(البته به قول خودت:باژی).کلی مقاومت کردم تا نخوابی چون همش میگفتی خواب خواب.تا بابایی اومد و نهارت رو دادم و خوابوندمت تا برای یه شب پرهیجان سرحال باشی.

نمیدونم چه اخلاق بدیه که من دارم و همیشه 5-6 ساعت مونده به مهمونی استرس میگیرم که واااای کارام مونده.بعد با چنان سرعتی کارها رو انجام میدم که 3-4 ساعت مونده به اومدن مهمونا بیکار میشم و بعد غر میزنم پس چرا نمیااااااان؟حوصلمون سر رفت...بعد هم دست به کار میشم به زنگ زدن به مهمونا که بابا بیاین دیگه!!تو این فاصله یه کم عکس انداختیم.

این هم میز میوه!که از مهمونا خواستیم به کمر ما رحم کنند و خودشون از خودشون پذیرایی کنند!

خلاصه مهمونامون همه با هم رسیدن.شما هم از دیدن سامان خیلی خوشحال شدی و حسابی با هم بازی کردین.

بعدش رفتیم حاضر شدیم و لباسای تولد رو تنت کردم.یه دامن توتو برات درست کرده بودم که همراه با بال فرشته شده بودی مثل یه فرشته واقعی عزیزم.اولش کمی خجالت می کشیدی بیای به جمع مهمونا ولی بعد دیگه راحت شدی و رسما ترکوندی!!خدا رو شکر خیلی خیلی شاد بودی و قشنگ درک می کردی که این جمع به خاطر شما جمع شدند و این تولد مخصوص شماست.

رقصیدن روی مبل!!

و بعدشم یه نیم ساعتی نانای اساسی وسط جمعیت!(نمیدونم چی بود اینقدر شنگول بودی!!)

اینم کیک کیف دستی!

فوت کردن شمع برای هزارمین بار!!

اینم کیک بریدن فرشته جونی!

و اینم زور آزمایی پسرعمو جون!(خوبه زیر چاقو،کیکه!وگرنه...!)

میز غذا با ساده ترین لوازم اولیه و  کمی ابتکار!

اینجا هم آخر شبه و شما مشغول بازی با کادوهات شدی و  مامان بزرگ مهربون بعد 5-6 ساعت گرسنگی بهتون دارن ماکارونی میدن

خب حالا میریم تو تونل زمان و برمی گردیم به 28 سال پیش!!وقتی مامان 2 ساله بود!

دختر نازنینم خنده ها و شادی هات تو جشن تولدت خستگی دو سال مادری رو از تنم بیرون کرد و الان حس میکنم تازه تازه دوباره مادر شدم و از این به بعد میخوام بهتر برات مادری کنم....این روزها انگار خودت هم میدونی بزرگتر شدی و بسیار رفتارهای معقول و منطقی تری داری که من بهش میگم جهش رشد 2 سالگی!

دیروز مصادف با 2 سال و دو روزگی همت کردم و با هم رفتیم مطب آقای دکتر برای پایش رشد 2 سالگی.با اینکه بابایی همراهم نبود ولی بی نهایت دختر خوبی بودی و خیلی خانوم و مودب رفتار کردی قربونت برم.آقای دکتر هم از همه چیز راضی بود و فقط توصیه کرد خیلی خیلی بیشتر باهات صحبت کنیم تا روانتر حرف بزنی و به این ترتیب پرونده سلامتی 2 سالگی شما با وزن 14/05 کیلوگرم و قد 98 سانتی متر و رضایت کامل پزشک از روند رشد شما بسته شد.ماشاءلله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

بهناز مامان رادین
30 آبان 91 14:49
تولدت مبارک پری صورتی پوش.ان شالله که بابا و مامان تولد 120 سالگیتو جشن بگیرن عزیزم.عکسات هم خیلی عالی بود.معلومه که شنگول بوده دخترمون برعکس رادین که تو تولدش بسیار بدعنق بود.


خب پسر باید بدعنق باشه دیگه!!!باید ازش حساب ببرن!!
مریم مامان محمد رضا
1 آذر 91 10:40
تولدت مبارک انشاالله که همیشه سلامت و شاد باشی و تولدت 150سالگی رو کنار خانواده جشن بگیری.
خیلی خوشکل شدی خانمی


ممنونم خاله مریمی
آیدا
1 آذر 91 10:43
وای چه دختری، چه فرشته ای ، چه مامان هنر مندی، چه کیکی، چه کادوهایی، همه اینا میگن تولدت مبارککککک
آخی نازی معلومه مامان شکموئی داشتی ها توپول بوده تو دوسالگی


مرسی خاله!مامانم الان هم شکموئه همش میخوره!!
مامان ثمینا
1 آذر 91 19:02
تولدت مبارک عزیزم آرزو میکنم همیشه شاد باشی در کنار خوانواده
راحله
4 آذر 91 11:15
هزار ماشالله چه دختر نازییییییییییییی
تولدت مبارک عزیزم......چه مامان با سلیقه ای...


مرسی خاله مهربون
فاطمه مامان صبا
6 آذر 91 21:25
تولدت مبارک پری ناز زیبا................زهرا جون خسته نباشی عالی بود تزئینات میز غذات
ماشالا پری ناز قد و وزنش چه خوبه خودتم که 2 سالگیت تپل بودی ناقلا..........صبای ما تازه 12 کیلوئه


قدش که ژنتیکه...وزنش باید بیشتر هم باشه....مامانش تپلی دوست داره!!
شيرين مامان جانان و آوا
7 آذر 91 12:00
پريناز جون تولدت مبارك!
ماماني پريناز جوني ايشاللا تولد 120 سالگي دختر نازتونو جشن بگيرين و در پناه خدا هميشه شاد و سلامت باشين!!


ممنون خاله جونی
نغمه (مامان کسری و نیکا )
8 آذر 91 14:18
ایشالاه که هزار ساله بشه دخمل نازمون واسش اسفند دود کن همیشه خوش و خندان باشین
بهناز
8 آذر 91 21:14
تولد دختر دسته گل تون مبارک. ممنون میشم جواب درخواست منو بدین...
بهناز
9 آذر 91 10:41
تولدت مبارک ناز نازی مامان.
لطفا یه سرم به قسمت تماس با ما بزنید.
سپاسگزارم...


عزیزم برام ایمیلتون رسید و جواب دادم....لطفا هر سوالی داری برام ایمیل کن در خدمتگزاری حاضرم
ایل ناز
27 آذر 91 19:37
از دیدن عکس بچگی تو و یاسر یاد گذشته افتادم.کلی به اون روزا فکر کردم یادش بخیر گذشته ها . چقدر از اون روزا خاطره داریم . خدا بیامرز مادر بزرگ قمری و ....


وااااااااای ببین کی اینجاست ایلی جونمممممم بوس بوس

نگو نگو از بچگیها نگو که عاشق خاطراتشونم...
تاریلا
24 دی 92 11:28
حالم به هم خورد
مامان پریناز
پاسخ
معلومه خیلی خود درگیری داری!!!
مامان رویا
15 فروردین 94 20:43
سلام گلم خدا پریناز جون رو برات حفظ کنه میشه بگین غذااهاتون چی بود؟
مامان پریناز
پاسخ
سوالت مال چند سال پیشه برگشتم تو عکسها رو دیدم.تا اونجا که پیداست سوسیس بندری،کیک مرغ،سالاد توپی،ماکارونی و دسر