عید مبهم...
شاید به جرات بگم اولین سال در عمرمه که اینقدر بی تفاوتم به شروع سال نو.اصلا دریغ از ذره ای ذوق و شوق که در وجودم برای اومدن سال نو باشه.علتشو میدونم ولی کاری از دستم برنمیاد جز صبر و انتظار.شاید استرس این روزها و شرایطی که برامون پیش اومد حس و حالمون رو گرفته و چون ماههای سختی رو گذروندیم انرژی و رمقی برای مقابله با این استرس نداریم.ولی دلم روشنه که با شروع سال جدید دفتر دلتنگیای امسالمو میبندم و فراموش میکنم هر چه بر ما گذشت...خدایا خودت شاهدی که صبوری کردم و میدونم که جواب صبرم پیش توست.حال ما رو بهتر و بهتر کن...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی