پرینازپریناز، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

پریناز...تولد دوباره عشق

می نویسم...

1392/9/26 19:08
نویسنده : مامان پریناز
325 بازدید
اشتراک گذاری

می نویسم از روزهای تکراری....می نویسم از عادت های زنده بودن....می نویسم از بهانه های نفس کشیدن...

این روزا نمیدونم چرا حال نوشتن ندارم.اصلا حال خیلی چیزا رو ندارم.نمیدونم چرا.شایدم بدونم چرا.گاهی یه چیزی تو ذهنت اونقدر پررنگ میشه که تمام مغز و ما فیها خالدونش رو در بر میگیره و نمی خوای یا نمی تونی ذهنت رو ازش برگردونی.

این روزا حال بازی کردن با پریناز رو هم ندارم.هر روز عین هم تکرار میشه.با سی دی های 1000 بار تکرار سرش رو گرم می کنم تا پاپیچم نشه.دلم میخواد فقط تو خودم باشم.دلم میخواد فقط به خودم فکر کنم.

دنبال تنوعم.تنها چیزی که منو بتونه از خمودگی در بیاره تنوعه.یه مسافرت....یه خرید عالی...یه تغییر دکوراسیون...خودمم نمیدونم چی!

میدونم و مطمئنم  این وضعیت طول نمی کشه.من زود زود به زندگی عادی برمی گردم.من دوباره ایمان حقیقی ام رو به دست میارم.خدا به من وعده داده...

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

سارا
27 آذر 92 2:00
بهناز
27 آذر 92 12:54
نبینم ناراحت باشی دوست جونم...
بهنازمامان رادین
27 آذر 92 13:17
این روزمرگی به سراغ منم خیلی میاد.اینکه تو جایی که الان هستی نباید باشی خیلی حرصتو در میاره.ولی جدیدا به این نتیجه رسیدم که نباید به زندگی زیاد فکر کرد.بذارم اونجوری که هست و باید باشه جریان پیدا کنه.حالا هر چی که شد،شد دیگه.تو این جور شرایط تنوع خوبه مثلا همون خرید ولی مسافرتو بشین سرجات تازه اومدنی از سفر!!!!!یا اینکه بیایی خونه یه دوست به صرف چای و شیرینی(اگه منو دوست بدونی البته!) مراقب خودت باش
مامان پریناز
پاسخ
من کی سفر بودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من میگم ماهی یه بار باید رفت مسافرت.حرفیه؟؟ در ضمن اینهمه بکوبم بیام خونتون همش چای و شیرینی؟؟!!اون که خونه خودمونم هست.لااقل یه غذای ارومیه ای درست کن حالشو ببریم!!
پروان
27 آذر 92 22:59
مامان پریناز دخمل منم پرینازه خدا پرینازو واست نگه داره به وب ماهم سری بزن
مامان پریناز
پاسخ
ای خدااااااااا دوست گلم گفتم که یه آدرس بذار بیام سر بزنم.آخه چرا آدرس نمیذاری؟؟
مامانی دختربلا
28 آذر 92 11:13
سلام خوبی عزیزم نبینم ناراحتی خانمی .این حالت که میگی واسه منم بعضی اوقات پیش میاد عزیزم ولی مجبوریم یه جوری باعاش کنار بیایم چه میشه کرد .پاش و با پریناز بیای خوزستان خوشحال میشم روحیتونم عوض میشه
مامان پریناز
پاسخ
مرسییییییی عزیزم...آره دیگه زندگی همش بالا پایینه....باورت میشه خیلی هوس آبادان کردم.فک کنم قبل عید بیام یه سر.انشالله ایندفعه ببینیم همو
مامان آریا
29 آذر 92 20:52
امیدوارم هر چه زودتر حالت خوب بشه من در چنین حالتی هیچ چیزی ( نه خرید و نه مسافرت و ... ) حالم رو خوب نمی کنه به جز متوسل شدن به خدا و حرف زدن با اون تنها در اون صورته که آرامش می گیرم ایشاء اله خدا خودش به دلت آروم و قرار بده عزیزم
مامان پریناز
پاسخ
التماس دعا
مامان روشا
3 دی 92 9:49
خودت خوب می دونی تنها با تکیه بر خدای بزرگ هست که آرامش حقیقی به سراغ آدم می یاد برات اون آرامش حقیقی رو آرزو می کنم این وبلاگ رو بخون من هر وقت کلافه ام این وبلاگ حالم رو خوب می کنه http://barayeayeha.persianblog.ir/
مامان پریناز
پاسخ
مرسی خانوم گل