سوال فلسفی
اصولا من از یک روزگی دخترک علاقه داشتم ببرمش دکتر برای قد و وزن.هی به مرور سعی کردم پا روی علاقه ام بذارم ولی خب دیگه مرضه دیگه!روزی که پریناز 3 سالش شد به هادی گفتم میخوام ببرمش برای پایش رشد!!چقدر هادی مسخرم کرد بماند !!خلاصه نبردمش تا این هفته که کمی سرماخورده بود و بهانه جور شد دیداری با مطب دکتر تازه کنیم.کیپ تا کیپ مریض نشسته بود و ما هم چون وقت نگرفته بودیم بین مریض بودیم و باید با حسرت بیمارای وقتی که می رفتن داخل رو نگاه می کردیم.همینجور نشسته بودیم و من از اعماق درونم بازی اختراع می کردم تا دخترک حوصله اش سر نره!یهو با تن صدای بلند مخصوص خودش گفت:مامااااااان تو داروسازی؟؟؟منم با خجالت از اینکه لابد ملت میگن یاد بچش داده هرجا رسید اینو بگه آروم گفتم بله مامان.باز با صدای بلند:پس چرا خودت خوبم نکردی؟؟؟؟؟
آقای دکتر معاینه کرد و طبق معمول گفت هیچ مشکلی نداره و عفونتی درکار نیست و من موندم که این سرفه های وحشتناک از کجای ریه این بچه در میاد اخه؟؟؟؟؟ پرونده 3 سالگی دخترک با قد 104 و وزن 16 بسته شد.امیدوارم یه روز برسه که خودم نوه مو ببرم پایش رشد پیش دانشگاهی!!