سفرنامه عمره-فروردين 92(قسمت اول)
بسم الله الرحمن الرحيم
دوشنبه ٩٢/١/٥-ساعت ٦ بعد از ظهر
مامان و بابا الان اومدند و عزيز دلم رو بردند.خيلي خيلي لحظه هاي سختي بود.بغلش نكردم فقط گونه اش رو بوسيدم و سكوت كردم و وقتي رفت بغضم ناجور شكست.مي سپرمت به خدا عزيزكم.خدايا خودت قلبم رو آروم كن
دوشنبه ٩٢/١/٥-ساعت ١١ شب
بعد از خداحافظي با فاميل،مراحل تشريفات فرودگاهي انجام شد.از ساعت ٨ اومديم فرودگاه.نميدونم چرا ميگن اينقدر زود بايد تو فرودگاه باشيم.الان ١ ساعته كه نشستيم و بايد منتظر باشيم تا ساعت ١٢ كه پروازمونه.خدا رو شكر خيلي آرومم و با آيه الكرسي و سوره والعصر و تكرار آيه:"المال و البنون زينه الحياه الدنيا والباقيات الصالحات خير عند ربك ثوابا و خير املا" خودم رو مشغول كردم.خيلي گرسنمون بود و يه چيپس پياز جعفري با هادي خورديم!!
سه شنبه ٩٢/١/٦-ساعت ١ به وقت مدينه منوره(٢:٣٠ به وقت ايران)
الان تو فرودگاه مدينه به زمين نشستيم.پرواز خوبي بود.بخصوص كاپيتان پرواز كه قسمت هاي فارسي رو اون برامون مي گفت و لهجه افغاني داشت.لحظه اي كه نشستيم گفت:براي خوشنودي محمد و ال محمد بلندتر صلوات!خدا رو شكر يه شيعه ديديم اينجا!از دور مناره هاي مسجد النبي رو ديدم و به حضرت رسول سلام عرض كردم.خدايا شكرت...
سه شنبه ٩٢/١/٦-ساعت ١١:٣٠ قبل از ظهر
داخل مسجد النبي نشستم و دارم صفا مي كنم.ديشب همراهان كاروان همگي خسته بودند و قرار شد استراحت كنيم و ساعت 8:30 صبح همگي به زيارت حرم رسول الله بريم.هتل ما از شارع السلام عبور مي كنه كه در مسير از مسجد اميرالمومنين هم رد شديم.بعد همراه با خوندن زيارت نامه وارد مسجدالنبي شديم.بعد از توضيحات روحاني كاروان،از اونها جدا شديم و سمت بقيع رفتيم و زيارت نامه ائمه بقيع رو خونديم.حس و حال خاصي دارم.باورم نميشه خدا دوباره قسمتم كرده تو مدينه باشم و از كنار گنبد خضرا رد بشم.با هادي يه دور كل مسجد رو از بيرون دور زديم تا دستمون بياد كه چي به چيه.ظاهرا فقط از دو باب ميشه وارد روضه پيامبر شد.الان از درب عثمان وارد شدم و نشستم روبروي قسمتي كه بعد نمازها باز ميشه تا خانم ها وارد روضه بشن.
خيلي جالبه انگار خدا يه كاري باقلبم كرده كه دلتنگيم خيلي خيلي كم شده.راستش با ديدن خانوم هايي كه مدام بچشون بهانه گيري مي كنه مطمئن ميشم كه نياوردن پريناز كار درستي بوده.
هوا خيلي عاليه و صبح كه خيلي خنك بود و باد حسابي مي وزيد.به خاطر وجود چترهاي زياد توي صحن،آفتاب اصلا اذيت نمي كنه.
خدايا كمكم كن حسابي استفاده كنم.