پرینازپریناز، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

پریناز...تولد دوباره عشق

این دیگه چی بود؟؟

1392/3/1 10:27
نویسنده : مامان پریناز
320 بازدید
اشتراک گذاری

1 خرداد 91

چند روز پیشا صبح از خونه خارج شدم و داشتم مسیری که باید پیاده برم تا به تاکسی برسم رو می رفتم و تو عالم خودم بودم و نمی دونم ایه الکرسی یا سوره عصر یا همچین چیزی زیر لب زمزمه می کردم.سرم کمی پایین بود.با صدای ببخشید یه خانومی سرمو بالا آوردم .یه خانم حدودا 45-40 ساله با چادر گل گلی که چند تا نون تازه دستش بود.بعد یهو بی مقدمه گفت:ببخشید خانم اذان صبح ساعت چنده؟؟قهقههخوبه روز قبلش از تلفن اوقات شرعی ساعت دقیق اذان رو یادم بود و بهش گفتم.بعد تشکر کرد و رفت.خلاصه نفهمیدم این یکی از فرشتگان الهی بود که برای سنجش اعمال من به زمین فرود اومده بود؟یا شایدم امام زمان بود!!نیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

بهناز
8 خرداد 92 20:48
زهرا مگه صبح چه ساعتی از خونه میری بیرون؟
ظاهرت اینقدر متین بوده که این خانوم فرشته مطمئن بوده اگه از شما ساعت اذان رو بپرسه دقیق اطلاع داری...
نیس خیلی دیدمت ولی دلم برات تنگ شده...


8 صبح میرم بیرون.حالا نمیشد برسه خونه تقویمو نگاه کنه یا زنگ بزنه اوقات شرعی رو بپرسه؟؟؟
احتمالا داشته تو دلش حرف میزده یهو ذهنشو به زبونش آورده!
بهناز
8 خرداد 92 22:01
من فکر کردم قبل طلوع
آفتاب میری که این خانومه ازت اذان صبح رو پرسیده


قبل طلوع برم سرکار؟؟؟؟؟؟؟؟؟بهنااااااااااااااااز؟؟؟یه چیت میشه هاااااااا
بهناز
9 خرداد 92 15:45
تهرانه دیگه گفتم شاید محل کارت اینقدر دوره که مجبوری چند ساعت زودتر راه بیافتی؟


محل کارم که خیلییییی دوره ولی دیگه یک ساعت نهایت طول می کشه
وفا مامان پارسا
10 خرداد 92 0:36
امام زمانو خوب اومدی!!
آبجی
11 خرداد 92 11:14
الهییییییییییی امام زمان با چدر گلگلی درک می کنم حست و برای منم یش اومده حالا نه از این نوع ولی در مورد ساعات اذان بوده