اصالت
وقتی با خودم دقیق به زندگی و روابط و رفتارهای دیگران و حتی خودم نگاه می کنم می بینم هرچقدر بالا و پایین بریم اخر همونی میشیم که سرشتمون ازش منشا گرفته.وقتی باخودم فکر میکنم اگه یه جای دور زندگی کنم دلم فقط برای دو موجود پر پر میشه اونم پدر و مادر.بخصوص وقتی ادم خودش بخشی از دنیای پدر و مادری میشه بهتر به درک این موضوع می رسه.و چه بدبختن کسانی که حتی تو قلبشون محبت این دو موجود پایدار نشده.و چه بیچاره تر کسانی که فکر کنند میتونن با طعنه و کلام ناسزا ، فردی رو از اصالت وجودیش دور کنند.وقتی به زندگی مشترک نزدیک به 10 ساله خودم فکر میکنم میبینم واقعیت اینه که وقتی با کسی همسفر میشی یه جورایی اصالتتون در هم گره میخوره پس حتی راضی نمیشی که کسی به بزرگترین دلبستگی های همسفرت نگاه چپ هم بکنه!! و این وسط چه ساده لوحند اونایی که خیال میکنند اگر دو روزی چشمشونو به واقعیت ها بستند و خدا رو از وجود خدا نترسشون دور انداختند ، فردایی در انتظارشون نیست....خدایا پناه می برم به تو