پرینازپریناز، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

پریناز...تولد دوباره عشق

قهر قهر تا روز قیامت!

1392/4/28 15:09
نویسنده : مامان پریناز
531 بازدید
اشتراک گذاری

دخترک این روزا حسابی معنای قهر رو فهمیده و باهامو قهر می کنه.اصلا هم از رو نمیره که بیاد منت کشی!بیشترین دعوامونم سر موضوع تکراری "خوردنه"...یعنی جدا و عمیقا احساس میکنم پیییییییییییییر شدم سر حرص خوردن واسه غذا.نمیدونم تو مغز این یه ذره بچه چیه.چرا از خوردن هر خوراکی نا آشنا و حتی آشنایی خودداری می کنه.گاهی وقتا دلم میخواد موهای سرمو بکنم یا سرمو بکوبم به دیوار بلکه حرصم خالی بشه.این وضعیت همراه با روزه داری که دیگه داغون میکنه آدمو.اونم عین ما داره روزه میگیره با این فرق که افطار هم نمیکنه.بدجور به سرم زده چند روز ازش دور باشم تا جفتمون از این فاز منفی بیرون بیاییم.ظهر نهار آوردم.کاملا مشخص بود گرسنشه.اولین لقمه رو خورد.سر دومی تف کرد بیرون.منم غذا رو گذاشتم رو میز.خانوم مثلا قهر کرد رفت تو تخت ما دراز کشید.گفتم برو اتاق خودت برای چی میای تو تخت من؟با حالت حرص درار گفت دوست دارم اینجا بخوابم.منم یه طرف دیگه تخت دراز کشیدم و شروع کردم به چرت و پرت گفتن:بابا هادی یه کیسه زباله بیار میخوام این دخترو بندازم توش بره پیش گربه ها.میخوام یه دختر ناااااااااااااز بیارم براش غذا بپزم باهاش بازی کنم.اونم حرف منو گوش میکنه....وسط چرندیاتم هم اون میگفت:نه نمیخوام گربه منو بخوره دردم میاد...نه من از این خونه نمیرم!!!آخر سرم رفت اتاقش و تو تختش گرفت خوابید..نمیدونم چه آینده ای در انتظار مونه.فقط خدایا تو رو به حق این روزهای ماه مبارک به حق اشکای چشمم یا این دخترو شفا بده یا منو از این زندگی خلاص کن...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

pari
28 تیر 92 15:16
بهناز
28 تیر 92 15:50
نبینم ناراحتی خواهر... بچه اس دیگه ولش کن نمیتونه که گشنه بمونه ...
فروشگاه لوازم جشن تولد نادین
28 تیر 92 16:03
پیشاپیش حضور شما دوست عزیز را در فروشگاه لوازم جشن تولد نادین ارج می نهیم.
پری
28 تیر 92 19:31
داداش من هم اینطور بود. مامانم رو دق می داد برای غذا خوردن. الان بیا ببین چقدری شده. حدود 100 کیلو وزن داره ولی عکس های کودکی اش رو می بینیم مثل اسکلت متحرک ه لاغر با استخوونای بیرون زده. یعنی پریناز در مقابل اون موقع داداشم هیکلیه.
چون بچه هامون تقریبا هم سن هستن کاری که خودم می کنم رو می نویسم. وقتی غذا رو میگذارم جلوش اگه نخوره می پرسم: می خوری ؟ اگه جواب مثبت بده کاریش ندارم ولی اگه جواب نده یا بگه نه همونجا شروع می کنم به خوردن خوراکی یا غذاش. همچین با حرص از من می گیره که بیا و ببین.
چند بار اساسی خوراکی هاشو خوردم و وقتی دوباره خواست گفتم نیست و تموم شده الان متوجه هست که اگه نخوره دیگه نیست.
البته اصلا مجبورش نمی کنم که این رفتار رو داشته باشه و معمولا نمی گم بیا بخور غذا و خوراکی رو می گذارم توی دهنش یا جلوی دستش و می خوره.


مرسي كه كمكم ميكنين.راستش اين راه رو هم رفتم هم من هم باباش.ما بخوريم كوچكترين حسادتي نميكنه.تازه ميگه بخور بخور!!اصلا تو غذا حسود نيست!
آبجی
29 تیر 92 9:20
عزیزه دلم
خط آخر نوشتت خیلی اذیتم کرد نشون دهندهاذیتی بود که شدی و می شی ....
خدا کنه زودتر مثل تمام مسائلی که حل شد این غذا خوردن گل دخترمون هم حل بشه ....


ببين چه فشاري به خودم اومد كه با زبون روزه و چشم گريون نوشتم....
خيلي دعا كنين
شيرين
29 تیر 92 11:37
واي... زهراجان تو رو خدا اينجوري حرف نزن. خدا نكنه! .... به نظرم اينقدر رو غذاخوردنش زووم نكن. يه مدت كاري نداشته باش خودش خوب مي شه مي دونم كه همه راهها رو خودت بلدي ولي آخرين راه حل اينه كه به جاي اينكه رو پريناز تمركز كني رو خودت تمركز كني ...



الان در حال حاضر مايلم يه مشت سيتالوپرام و فلوكستين بخورم تا بلكه رو خودم تمركز كنم.نظرت چيه دكتر جون؟؟
وفا مامان پارسا
30 تیر 92 15:19
عزیزم خدات شفات بده .. می خوای روزه نگیر انگار برات خوب نیست
بگو کیسه زباله سایز بزرگ بخرن که تو توش جا بشی بذارنت پیش گربه ها


گریههههههههههه
میدونم خیلی چرند گفتم...خیلی حالم بد بود....بدغذایی نکشیدی وگرنه دردمو می فهمیدی.....ولی قول میدم تا یه مدت بی خیال باشم
وفا مامان پارسا
1 مرداد 92 12:01
از کجا می دونی نکشیدم ؟؟ اگر شماها گاهی این مشکلو دارین من همیشه داشتم و دارم سعی کردم نسبت بهش خونسرد باشم .. سه روز اول ماه رمضون رو پارسا غیر از یه نصفه بستنی یخی و یه کمی شیر چیزی نخورد .. بعضی روزام یه نصفه میوه
یه راهی که چند روزیه کمکم کرده اب بازیه .. می ذارمش توی حموم اب بازی می کنه در همون هنگام ظرف غذا رو می برم پیشش و بهش می دم و جواب می ده انگار اب بازی گرسنه اش می کنه حواسش رو هم پرت می کنه


خیلی خوب که اینقدر خودداری.آفرین
وفا مامان پارسا
1 مرداد 92 12:05
از کجا اینقدر مطمئنی که نکشیدم ؟؟
اما همواره سعی می کنم به خودم مسلط باشم
یکی از راه حلهایی که توی تابستون کمکم کرده غذا دادن در حین آب بازیه یه بار که رفته بودیم دریا دیدم یه مامانی دختر بچه ای اندازه پارسا اورده بودن با بساط اب بازی و شن بازیش تا بچه هه مشغول بازی شد مامانش یه ظرف گنده پلو خورشت دراورد و اروم اروم می داد دهن بچه هه می گفت بچه بد غذاییه و فقط موقع اب بازی می تونم بهش غذا بدم
منم این روزا خیلی اینکارو میکنم یعنی بقول اقای همسر حمامون رسما شده رستوران
تا مشغول اب بازی تو حمامه منم با ظرف غذا می شینیم کنارش و بهش غذا می دم


منم خیلی وقتا تو حمام دادم.روش خوبیه
میدونی چیه من که پذیرفتم مشکل از خودمه دیگه.پس باید روی خودم کار کنم
فهیمه مامان فاطمه
5 مرداد 92 10:22
زهراجون منم هیمن مشکلو با فاطمه دارم .الان یک سال و یک ماهشه اما 10.5کیلو .با کلی ذوق و شوق براش دهن روزه غذا می پزم یه قاشق می خوره دیییییییگه نمیخوره . منم خیلی غصه و حرص می خورم .کاااااملا درکت میکنم . خیلی راه هارو هم امتحان کردم ولی هرکدوم یکی دوبار بیشتر جواب نمیده
فاطمه مامان صبا
11 مرداد 92 15:19
خدا بهت صبر بده فقط همین..............آخی دلم واسه پری سوخت چرا بهش گفتی گربه ها بخورنش گناه داره طفلی دلش میشکنه حالا عب نداره بابا جان خودتو بزن به بی خیالی بیا پست جدیدمو بخون ببین ما چه حال و روزی داریم از دست دختر خانوم
A.P
16 مرداد 93 23:37
سلام وبلاگتون عالی 20 به وبلاگ ما هم سر بزنید mohandeseshge.blogfa برای عشقم هست اگه با تبادل لینک موافقی تو وبلاگم خبرم کن ممنونم منم هم اسم دخترتونم خدا براتون حفظ کنه www.mohandeseshge.blogfa.com